فرصت برابر آموزش

آموزش رایانه و امور آموزشی و پرورشی

فرصت برابر آموزش

آموزش رایانه و امور آموزشی و پرورشی

روش‌هاى آموزش انفرادى (individual instruction)

روشهاى آموزش انفرادى (individual instruction)



بسیارى از روانشناسان تربیتى و مربیان آموزشى اعتقاد دارند که موقعیت یادگیرى باید چنان سازماندهى شود که هر شاگرد بر اساس توانایىهاى خود به فعالیت و یادگیرى بپردازد. براى نیل به چنین هدفی، روشهاى آموزش انفرادی، روشهاى بسیار مناسبى هستند؛ زیرا در این نوع از روشها، شاگردان بر حسب توانایىشان پیش مىروند و معلم نیز وقت کمترى صرف تدریس و زمان بیشترى صرف رسیدگى به فرد فرد شاگردان مىکند. البته اولین و اساسىترین گام در راه تحقق چنین هدفى پذیرفتن مفهوم ‌‌شاگرد محوری در طراحى و آموزش است. در بسیارى از مواقع، دستیابى به هدفهاى آموزشى از طریق آموزش انفرادى بسیار آسانتر و امکانپذیرتر از روشهاى سنتى دیگر است، بویژه اگر روش آموزش انفرادى به طور صحیح بکار گرفته شود، روحیه استقلالطلبى شاگردان در اجراى طرحهاى کوچک و بزرگ تقویت مىشود. آموزش انفرادی، الزاماً به معناى آموزش یک نفر شاگرد توسط یک معلم با برنامه خاص نیست. آموزش انفرادى ممکن است به صورت گروهى نیز انجام گیرد. البته وقتى آموزش انفرادى به صورت گروهى طراحى مىشود، بهتر است گروهى از شاگردان که داراى ویژگىهاى مشترک هستند، تحت آموزش قرار گیرند. روشهاى آموزش انفرادى از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشى عبارتند از:

- آموزش برنامهاى (PI)؛ (programmed instruction)

- آموزش به وسیلهٔ رایانه (CAI)؛ (computer assisted instruction)

- آموزش انفرادى تجویز شده (IPI)؛ (individually prescribed instruction)

- آموزش انفرادى هدایت شده (IGE)؛ (individually guided education) 


تمام روشهاى فوق ریشه در آموزش برنامهای دارند. این روشها از زمانى که فنآورى تولید مواد آموزشى گسترش یافت، در نظامهاى آموزشى مطرح شدند.

هدفهاى آموزش انفرادى

همانگونه که روشهاى سخنرانى و بحث گروهى براى هدفهاى آموزشى خاصى مناسب هستند، در بسیارى از مواقع لازم است شاگردان به تنهایى کار کنند، اما این مواقع چه زمانهایى هستند؟ یا در چه مواقعى شاگرد را مىتوان در اجراى فعالیتهاى آموزشى با مجموعهاى از مطالب چاپ شده یا آموزش برنامهاى تنها گذاشت؟ پاسخ به چنین سؤالهایى احتیاج به شناخت هدفهاى آموزشى و تحلیل آنها دارد، ولى اینکه آموزش انفرادى چه هدفهایى را دنبال مىکند، به شرح ذیل است:

رعایت تفاوتهاى فردى

انفرادى کردن آموزش یکى از پدیدههاى مهم سالهاى اخیر نظامهاى آموزشى است. بارها معلمان و مربیان آموزشى نسبت به میزان کارآیى روشهاى سنتى تردید کرده و عدم رضایت خود را ابراز داشتهاند. این عدم رضایت تا حدودى ناشى از تفاوتهاى فردى موجود بین شاگردان بوده است. تفاوتهاى فردی، حداقل از دهه ۱۹۲۰، مورد توجه بسیارى از صاحبنظران تربیتى واقع شده است؛ زیرا در این سالها بود که با اجراى آزمونهاى مختلف، به میزان اختلاف بهرهٔ هوشى شاگردان پى بردند. طبیعى است که تفاوتهاى فردى کار معلم و مربى را در روشهاى سنتى و معمول بسیار پیچیده و مشکل مىسازد. تفاوتهاى فردی، روش سخنرانى و حتى روش بحث گروهى را که در آن یک موضوع واحد با یک روش خاص براى همه اجرا مىشود، آشکارا زیر سؤال برده است. اگر در کلاس تفاوتهاى فردى در نظر گرفته نشود، خستگی، انزجار و تنفر از فعالیتهاى آموزشى تقویت خواهد شد. راهحل طبیعى چنین مشکلى به کارگیرى روشهاى آموزش انفرادى یا طبقهبندى شاگردان بر اساس توانایىها است. البته باید توجه داشت که تکنیکهاى آموزش انفرادى به صورت گروهبندى مىتواند مشکل ویژگىهاى ثابت شاگردان را حل کند، ولى هرگز قادر به حل مشکل ویژگىهاى متغیر آنان نیست؛ مثلاً چه بسا شاگردان در یک موضوع خاص، استعدادى یکسان، ولى قدرت درک و دریافت متفاوتى داشته باشند و ممکن است پاسخ به یک شاگرد، براى شاگرد دیگر حتى در یک گروه همسنخ ارضا کننده نباشد.

رشد استقلال در عمل و یادگیرى

گذشته از اینکه در آموزش انفرادی، شاگردان مىتوانند با توجه به استعداد خود به هدفهاى آموزشى دست یابند، روش آموختن مستقل را نیز یاد مىگیرند؛ یعنى در روش آموزش انفرادی، شاگردان یاد مىگیرند که چگونه یاد بگیرند و این خود یکى از هدفهاى مهم آموزشى است؛ زیرا شاگردان باید قادر باشند پس از ترک مدرسه یادگیرى را ادامه دهند.

عادت به مطالعه

معمولاً معلمان و شاگردان انتظار دارند که قوتى در مدرسه یا منزل به تنهایى کار مىکنند، بیشتر یاد بگیرند. این هدف معمولاً از طریق آموزش انفرادى تحقق مىیابد و شاگردان با این روش معلومات زیادترى کسب مىکنند. کسب معلومات بیشتر رضایت از فعالیتهاى آموزشى را فراهم مىکند و بر اثر ادامه فعالیت، شاگرد به مطالعه عادت مىکند و استمرار این عمل، عادت به مطالعه را در او تقویت خواهد کرد.

 

 

ایجاد مهارت در مطالعه

معلم مىتواند با ارائه روشهاى صحیح، بر مهارت شاگردان به هنگام مطالعه بیفزاید. رابینسون (Robinson) در سال ۱۹۷۰ در این زمینه، روش مطالعه (SQ3R (survey، question، read، recite، review را پیشنهاد کرده است. مراحل این روش عبارت است از:

الف- مطالعهٔ اجمالی؛ یعنى مطالعهٔ عناوین و یادآورى اطلاعات گذشته.

ب- سؤال (ایجاد سؤالهایى در ذهن)؛ یعنى برگرداندن عناوین کتاب به سؤالهایى که احتمالاً پاسخ آنها باید داده شود.

ج- مطالعه (خواندن)؛ یعنى قرائت دقیق متن براى یافتن پاسخ سؤالات.

د- از بر خواندن؛ یعنى تلاش براى یافتن پاسخهاى دقیقتر سؤالات، بدون استفاده از کتاب.

هـ- بازنگری؛ یعنى مرور یادداشتها و به یادآوردن نکات مهم.

مطالعه خود هدایت شده و مستقل

معلم ممکن است تکلیفى به فراگیر واگذار کند که انجام دادن آن روزها یا هفتهها به طور بینجامد. او ممکن است شاگرد را براى انجام دادن این کار از حضور در کلاس رسمى معاف کند. این نوع آموزش زمینه را براى مطالعه خود هدایتشده و مستقل فراهم مىسازد. محققان با توجه به مشاهدهٔ ۱۵۰ نمونه از شاگردان دریافتهاند که هرگاه هدفهاى فعالیتهاى آموزشى براى شاگردان باارزش باشد، یادگیرى بارزتر مىشود و شاگردان کار را منظمتر انجام مىدهند. به علاوه، آنان به استفاده از منابع تشویق مىشوند و در نتیجه، ماحصل یادگیرى بهتر و بیشتر از آن چیزى خواهد بود که شاگردان توانایىاش را داشتند. (.pp. 518 - 519 ؛Gage، N.L. ans David Berliner – 1979) براى مطالعه مستقل، معلمان اغلب باید چند نکته را براى شاگردان روشن کنند:

الف- موضوع آموزش.

ب- روشى که شاگردان مىتوانند اطلاعات یا مهارت لازم را به دست آورند.

ج- منابع مورد استفاده.

د- مراحل انجام دادن کار در اجرا.

هـ- زمان مورد نیا.

و- روش ارزشیابى کار.


یادگیرى تا حد تسلط

تا وقتى که شاگرد بخش مورد نظر را تا حد تسلط یاد نگرفته باشد، نمىتواند مطالب جدید را شروع کند. در ضمن، هیچ مجازاتى براى عدم موفقیت او وجود ندارد. لازمهٔ این روش این است که آزمونهاى همتراز ساخته شود؛ زیرا امکان تجدید امتحان وجود دارد. در این روش، شاگرد آنقدر به مطالعه و امتحان ادامه مىدهد تا در یادگیرى به سطح قابل قبولى برسد. معیار قابل قبول معمولاً ۸۰ الى ۹۰ درصد پاسخ صحیح است.

تدریس خصوصى

بسیارى از شاگردان پیشرفته قادرند در زمینههاى مختلف، مانند حل مسائل، صحبت کردن درباره موضوع، نشان دادن کاربرد نکات خاص و تشویق و حمایت، به شاگردان مبتدى کمک کنند.

راهنمایى

راهنماى مطالعه هدف واحدهاى مختلف را بیان مىکند و پیشنهادهایى را براى مطالعه ارائه مىدهند. بعلاوه، او به منابع قابل دسترسى اشاره مىکند، تجارب و طرحهاى ممکن را شرح مىدهد و نمونه آزمون فراهم مىکند.

تکنیکها و روشهاى مکمل همراه با آموزش سنتى

سخنرانىها، فیلمها، تلویزیون، فیلم استریپ، کنفرانسها و غیره ممکن است براى تحریک و تشریح مطالب آموزشى طراحى شوند، اما به اندازهٔ روشهاى سنتى بکار نمىروند. حضور شاگرد در اینگونه برنامهها داوطلبانه است.


آموزش برنامهاى (PI)

در سال ۱۹۵۴، در زمینهٔ آموزش، نظریهٔ جدید و نویدبخشى پدید آمد. اسکینر در یک مقاله معروف با عنوان علم یادگیرى و هنر تدریس، بیمارىهاى موجود تدریس و یادگیرى را در مدارس تحلیل کرد و راه درمان آن را پیشنهاد نمود. اسکینر در آزمایش با موشها و کبوترهایش به یافتههاى جدیدى دست یافته بود و بر اساس همین یافتهها بود که آموزش برنامهاى را پیشنهاد کرد.

آموزش برنامهاى یک نظام آموزش انفرادى است که کوشش مىکند یادگیرى را با نیازهاى شاگردان هماهنگ سازد. این روش بر اساس مجموعهاى از هدفهاى رفتارى پىریزى شده است و در واقع، کاربردى است از روانشناسى یادگیر در تدریس. در این روش، مواد آموزشى به واحدهایى کوچک تقسیم مىشود که چارچوب یا گام (frame) نامیده مىشود. در هر گام، تکلیفى مشخص شده است که باید از طریق انجام دادن آن به هدف رفتارى آن چارچوب دست یافت. این گامها بر اساس دانش قبلى شاگرد تنظیم شده است، بهطورى که هر گام معلومات جدیدى به معلومات قبلى شاگرد اضافه مىکند. گامها و مراحل آن باید به گونهاى برنامهریزى شوند که شاگرد را به هدفهاى نهایى نزدیک کنند. محاسن آموزش برنامهاى را در چند زمینه مىتوانیم مورد توجه قرار دهیم:

اولاً، در هر نوبت، توجه شاگرد بر مقدار کمى از مطالب مورد یادگیرى متمرکز مىشود؛ ثانیاً، با فعال شدن شاگرد در پاسخگویى به هر سؤال، یادگیرى تسهیل مىشود؛ ثالثاً، شاگرد با دریافت فورى (بازخورد) تقویت مىشود یا مىتواند اشتباهات خود را اصلاح کند؛ سرانجام، در چنین روشی، شاگرد بر اساس توانایى و آهنگ یادگیرى خود به جلو مىرود. به منظور تهیه محتواى آموزش برنامهای، ابتدا باید هدفهاى یادگیرى به طور دقیق و صریح، تعریف و سپس در قالب مجموعهاى از تکالیف مرتبط به هم، تقسیم شوند. ارتباط گامها باید بر پایهٔ ساخت طبقهبندى هدفهاى یادگیرى انجام گیرد. از نظر تنظیم مطالب، آموزش برنامهاى را مىتوان به دو صورت خطى (linear program) یا شاخهاى (branching program) عرضه کرد.

آموزش برنامهاى خطى

در آموزش برنامهاى خطی، گامهاى مربوط به یک برنامه به صورت خطى به دنبال هم قرار مىگیرند و شاگرد باید تمام گامها را مطالعه کند و قدم به قدم پیش برود و مطالعه و فهم یک گام مستلزم یادگیرى تمام مطالب گنجانیده شده در کلیه گامهایى است که پیش از آن قرار گرفتهاند.

اصول مهم در برنامهریزى خطى

۱. شاگرد فعالانه در برنامه شرکت کند و به مطالعه و پاسخ دادن بپردازد.

۲. پاسخهاى اولیه باید صحیح باشد و از پاسخ غلط جلوگیرى شود؛ زیرا به قول اسکینر، پاسخ غلط ممکن است یادگیرى را به مخاطره بیندازد.

بازخورد باید بىدرنگ بعد از هر فعالیت داده شود.

۴. برنامه باید سیر منطقى داشته باشد و از آسان به مشکل تنظیم شود.

در هر گام نباید رابطه محرک - پاسخ مستقیماً در اختیار شاگردان قرار گیرد، بلکه باید آنها را راهنمایى کرد تا خودشان این رابطه را کشف کنند.

 

۵. در هر گام نباید رابطه محرک - پاسخ مستقیماً در اختیار شاگردان قرار گیرد، بلکه باید آنها را راهنمایى کرد تا خودشان این رابطه را کشف کنند.

۶. شاگرد باید تمام مراحل گامها را طى کند و قدم به قدم پیش برود.

۷. گامها باید بسیار کوتاه باشند.

۸. گامها باید طورى تنظیم شوند که موجب درک مطلب گردند، نه حفظ کردن آنها.

آموزش برنامههاى شاخهاى

در برنامه شاخهای، پس از اینکه شاگرد یک گام را مطالعه کرد، باید بتواند با انتخاب یکى از پاسخهاى پیشنهادی، به پرسشى که به مطالب گام قبلى مربوط است، پاسخ دهد. اگر پاسخ شاگرد در مطالعهٔ گامها صحیح باشد، با انجام دادن تکالیف مشکلتر و پیشرفتهتر به صورت خطى بکار خود ادامه مىدهد و در صورتى که پاسخ او غلط باشد، از خط مستقیم خارج و بهگامهای جانبى انتقال داده مىشود. در این نوع برنامهها، گامهاى خط مستقیم را چارچوب اصلى و گامهاى جانبى یا انشعابى را چارچوب جبرانى مىنامند. هدف از گامهاى جبرانى این است که شاگرد با دریافت مطالب اضافی، اشتباه خود را تصحیح کند و پس از مطالعه و تصحیح اشتباه به گام اصلى برگردد.

مشخصات برنامههاى شاخهاى

۱. مراحل و گامهاى برنامه، طولانىتر از برنامهٔ خطى است.

۲. گامها به گونهاى است که در صورت عدم موفقیت، شاگرد به شاخهها هدایت مىشود تا اشتباه خود را تصحیح کند.

۳. همهٔ شاگردان تمام قسمتهاى برنامه را نمىخوانند.

آموزش به وسیله رایانه (CAI)

رایانههاى مورد استفاده در آموزش، ماشین آموزشی (teaching machine) نامیده مىشوند. در این روش، روش تدریس برنامهاى توسط ماشین در اختیار شاگردان قرار مىگیرد؛ بنابراین، تدریس با ماشین آموزشى همان تدریس برنامهاى است، با این تفاوت که در تدریس برنامهاى چاپی، شاگرد خود به ورق زدن مطالب مىپردازد و مقدار مطالبى که مطالعه مىکند به اختیار خود او مىباشد، ولى در ماشینهاى آموزشی، پیشرفت در مطالعه در کنترل ماشین است و فقط زمانى که شاگرد در یک مرحله از آموزش موفق شود، اجازهٔ پیشرفت و دریافت مطالب تازه به او داده مىشود؛ بنابراین، ماشینهاى آموزشیِ CAI وسایلى هستند که آموزش را به طریق منظم عرضه مىکنند و موجب فعالیت شاگرد و بازخورد فورى و آموزش انفرادى مىشوند. ماشینهاى آموزشى بر اساس نظریههاى اسکینر شکل گرفته است و تمام اصول شرطى شدن فعال در آن بکار رفته است. مشخصات ماشینهاى تدریس به طور خلاصه عبارتند از:

۱. پاسخ را فوراً تقویت مىکند.

۲. شاگرد بر اساس استعداد و توانایى خود برنامه را دنبال مىکند.

۳. مفاهیم با یک سیر منطقى در آن تنظیم شدهاند.

۴. پرسشها به صورت زنجیرهاى به یکدیگر وابستهاند.

۵. شاگرد در صورتى مىتواند به برنامه ادامه دهد که مراحل قبل را آموخته باشد.

۶. اطلاعات مربوط به پاسخهاى شاگردان، در آن نگهدارى مىشود.

۷. اطلاعات از طریق غیرکلامى (تصاویر، نمودار و تصاویر متحرک) نیز به شاگردان ارائه مىشود.

۸. ماشین بر خلاف انسان دچار عوارضى مانند بىحوصلگی، عصبانیت و ناراحتى نمىشود.

باید توجه داشت که ماشینهاى آموزشى خود بهخود داراى ارزش نیستند، آنچه اهمیت و ارزش دارد، برنامهاى است که به ماشین داده مىشود. چنانچه برنامه ضعیف باشد و اصول یادگیرى و تدریس در آن رعایت نشود، هدف آموزشى تأمین نخواهد شد. به علاوه، ماشین با تمام مزایاى خود هرگز نمىتواند جانشین معلم شود و معلم همیشه نقش حساس خود را در آموزش خواهد داشت؛ زیرا وى علاوه بر آموزش، رابطهٔ عاطفى و انسانى نیز با شاگرد برقرار مىکند، در حالى که ماشین از برقرارى چنین رابطهاى ناتوان است. شاید در بعضى موارد، مانند آموزش عقبماندگان ذهنی، ناسازگاران اجتماعی، دیرآموزان و کندآموزان که مستلزم صبر و حوصلهٔ بیشترى است، ماشین بتواند نقش آموزشى را بهتر ایفا کند، ولى نکته قابل ملاحظه این است که روابط اجتماعى و انسانى این افراد مهمتر از آموزش آنها مىباشد و معلم مىتواند در ایجاد چنین روابطى به آنها کمک کند، در حالى که ماشین فقط نقش آموزشى خود را ایفا مىکند.

آموزش انفرادى تجویز شده (IPI)

در این روش، هر موضوع درسى به واحدهاى کوچکترى تقسیم مىگردد و هر واحد براى یک جلسه تدریس برنامهریزى مىشود. براى اینکه مدارس موقعیت شاگردان خود را بدانند، در آغاز، ارزشیابى تشخیصى از شاگرد به عمل مىآورند تا نقطهٔ آغاز فعالیت خود را بر اساس درجهٔ علمى شاگرد معین کنند. معلم موضوع مناسب را براى شاگرد تعیین مىکند و شاگرد معمولاً فعالیت بر روى آن موضوع را به تنهایى آغاز مىنماید. وقتى که یادگیرى آن واحد به پایان مىرسد، شاگرد آزمایشى را که قسمتى از آن واحد است مىگذراند یا معلم از او امتحان مىگیرد و نتیجهٔ آزمایش بلافاصله پس از تحلیل، اعلام مىشود و در صورت رسیدن به حد مطلوب، واحد بعدى به او ارائه مىشود. چنین فعالیتى روزانه تکرار مىشود و تقریباً نیمى از زمان آموزش شاگرد را پر مىکند. بقیهٔ زمان آموزشى روزانه به فعالیتهاى مرسوم از جمله شرکت در بحث گروهی، ورزش، سرود و هنر اختصاص مىیابد. در این روش، هر شاگرد بر اساس توانایى خود حرکت مىکند.

رقابت بین شاگردان در این روش به حداقل خود مىرسد و از بین مىرود و به جاى اینکه شاگرد هنگام فعالیت شاگردان دیگر ساکت بنشیند و منتظر بماند، به طور فعال و کامل به وظیفهٔ یادگیرىآنها مىپردازد. معیار ارزشیابى در سطحى بسیار بالا است، به طورى که شاگرد در صورتى مىتواند واحد بالاتر را اخذ کند که ۸۰ درصد یادگیرى را کسب کرده باشد. در این نوع آموزش، گذراندن امتحان به مفهوم تسلط بر محتواى یاد گرفته شده است، نه بهتر از دیگران بودن. در این نوع آموزش، اگر شاگردى مثلاً جبر سال دوم نظرى را خوانده باشد، به وى اجازه داده مىشود که در درس جبر سال سوم شرکت کند، در حالى که در مدارس معمولى چنین امکاناتى تا شروع سال تحصیلى بعد وجود ندارد؛ مثلاً شاگرد سال سوم راهنمایى ممکن است ریاضى سال دوم نظری، انگلیسى سال اول نظرى یا تعلیمات اجتماعى سال چهارم نظرى را با هم بگذراند. در این نوع آموزش، هدفهاى آموزشى حتماً باید توسط متخصصان برنامهریزى و روانشناسان تربیتی، به صورتى مستمر و تسلسلی، تنظیم و طراحى شود تا پایه تحصیلى مانع پیشرفت چنین آموزشى نشود.

نقش معلم در آموزش انفرادى تجویز شده (IPI)

در این روش، معلم نقش انتقال دهندهٔ اطلاعات را ندارد، بلکه نقش وى متغیر است و از مربىگرى یک کلاس ۳۰ نفره به یک تصمیم گیرندهٔ مراحل و مسائل آموزشى فردى تبدیل مىشود. در این روش، نقش معلم بیشتر به عنوان تحلیلگر دادهها و نتایج آزمونەاى ارزشیابى و تعیینکننده سطوح درسى شاگردان مطرح است. اوست که با ارائه نتایج کار، شاگردان را در فرایند آموزش هدایت کرده، مشکلات آنان را حل مىکند.

بسیارى از انتقادگران این روش معتقدند که برخى مواد خواندنى یا ریاضیات بیش از حد پیچیده هستند و به کار زیاد نیاز دارند و براى نظامهاى آموزشى گران تمام مىشوند. ضمناً مفهوم خود شاگردان در روش ‌IPI نسبت به شاگردان روشهاى دیگر تحت کنترل است. گروهى نیز معتقدند مفهوم - خود در این روش پایین، ولى واقعگرایانه است. اوهانیان (۱۹۷۱ منتقد فنآورى جدید، به چند خطر آموزشى با روش IPI اشاره مىکند و مىگوید: شاگردان، بویژه آنانى که از نظر سرعت و توانایى متوسط هستند، ممکن است در مدرسه کمتر با افراد دیگر تماس حاصل کنند و در نتیجه، در تعامل اجتماعى دچار مشکل شوند. اوهانیان معتقد است که در این روش، وظایف معلم شباهتى به تدریس و فعالیت آموزشى ندارد. به نظر او، آموزش خوب همیشه متکى بر انسان است، نه مواد آموزشی؛ به عبارت دیگر، باید افکار عمومى به این نکته معطوف شود که شاگرد به جاى فکر کردن دربارهٔ اینکه چه یاد بگیرد، به این موضوع فکر کند که چگونه یاد بگیرد.


آموزش انفرادى هدایت شده (IGE)

روش آموزش انفرادى هدایت شده یکى دیگر از روشهاى آموزش انفرادى است. این روش براى آموزش معلمان، هدایت برنامههاى شاگردانى که در آینده معلم مىشوند، آزمایش نوآورىهاى آنها و هدایت تحقیقات و پیشرفت شاگردان بکار مىرود. این نوع مدارس مثل مدارس معمولى کلاسبندى نشدهاند، بهطورى که شاگردان سطوح مختلف مىتوانند در یک بخش شرکت کنند و هر بخش به صورت آموزش گروهى یا توسط گروهى متشکل از ۲ یا ۳ معلم که با هم کار مىکنند اداره مىشود. در هر واحد، معلمان وظایف، مسؤولیتها و قدرت متفاوتى دارند و مطابق روش تشخیص - تجویز که در روش ‌IPI نیز به کار مىرفت عمل مىکنند.

کلاسهاى بدون پایه (nongraded classes)

کلاسهاى بدون پایه به شاگردان فرصت مىدهد که در سطح خودشان فعالیتها را در مدرسه ادامه دهند؛ مثلاً شاگردانى که در ماه آذر درسآنها تمام شده است، مىتوانند در ماه دى بدون وقفه به کلاس بروند.

آموزش گروهى (team teaching)

آموزش گروهى به روشى اطلاق مىشود که چندین معلم براى بهبود کار انفرادىشان با هم همکارى و تعداد زیادى شاگرد تربیت کنند. آنان دستهجمعى طرح مىریزند و اجرا و ارزشیابى مىکنند. هر واحد درسى از چند بخش تشکیل شده است. یک تیم شامل گروهى از معلمان است که اطلاعات شاگردان خود را تحلیل مىکنند و دربارهٔ هدفهاى آموزشى آنان تصمیم مىگیرند. با این روش، هر معلم احساس مىکند که از دوستان خود و امکانات آنان بهتر استفاده کرده است و وقت بیشترى براى آماده شدن دارد و وقتى را که باید صرف همهٔ شاگردان کند، صرف یک نفر مىکند.

تدریس گروهى با نقشهاى متفاوت (differentiated staffs)

در یک تیم آموزشی، همهٔ اعضا نقش تعیین کننده و مکمل یکدیگر را دارند. همهٔ اعضا به طور یکسان تصمیم مىگیرند، اما ممکن است نقش و وظایف مختلفى را عرضه کنند. مسؤولیت اصلى فعالیت به عهدهٔ رهبر گروه است و گروه تدریس به وسیله دفترداران، معلم یاران و دانشجویان مدارس تربیت معلم - که هر یک نقش مشخص و معینى دارند - یارى مىشوند. پرداخت حقوق بر حسب وظیفهٔ افراد متفاوت است. یکى از مزایاى این روش این است که بهترین معلمان مىتوانند عضو واحد شوند و درآمدى بیشتر از سایر معلمان داشته باشند. این تفاوت حقوقى باعث مىشود که معلمان، بهتر و با مسؤولیت بیشترى با شاگردان رفتار کنند و نسبت به روشى که معلم احیاناً با زور به کار واداشته مىشود و براى یافتن پول بیشتر مجبور است در خارج از کلاس به کار دیگرى اشتغال ورزد، برترى دارد.

گروههاى سنى متفاوت (multiage grouping)

در این روش، شاگردان هر کلاس از گروههاى سنى متفاوتى تشکیل مىشوند و در واقع، این روش ترکیبى است از گروههاى سنى متفاوت و آموزش خصوصی. روش استفاده از گروههاى سنى متفاوت و مکمل در یک کلاس موجب توسعهٔ برنامهٔ آموزش خصوصى در سطح وسیع مىشود. این روش به نفع شاگردان هر دو گروه سنى (سنین پایین و سنین بالا) و همانند روش آموزش انفرادی، تجویزى است. در این روش، با انجام دادن آزمایش تشخیصی، موقعیت هر یک از شاگردان تعیین مىشود و هدفهاى رفتارى و راههاى یادگیرى بین شاگردان تقسیم مىشود؛ مثلاً خواندن، تماشاى فیلم یا نوشتن بر این اساس انجام مىگیرد. امتحان نهایى یا هر نوع ارزشیابى از پیشرفت تحصیلى انجام مىگیرد و هر شاگرد با توان و سرعت خود به هدفهاى آموزشى مىرسد و ادامه مىدهد.

برچسب ها : آموزش انفرادی - روش های آموزش انفرادی -آموزش برنامه ای

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد