فرصت برابر آموزش

آموزش رایانه و امور آموزشی و پرورشی

فرصت برابر آموزش

آموزش رایانه و امور آموزشی و پرورشی

کاربرد روانشناسی در آموزش

کاربرد روانشناسی در آموزش

به طور کلی تدریس در کلاس درس، یک فعالیت آگاهانه و برنامه‌ریزی شده است که توسط معلم در جهت نیل به اهداف خاصی طراحی و تدوین می‌شود. معلم برای کسب موفقیت درتدریس باید از نظریه‌های نوین آموزشی، رواشناسی یادگیری و تربیتی، اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد.

روش تدریس معلم باید با اصول و اهداف آموزش و پرورش و ویژگی های دانش‌آموزان هماهنگ باشد تا بتواند ضمن جهت دادن به فعالیت‌های آموزشی خود، دانش‌آموزان را به سوی اهداف تعلیم و تربیت هدایت کند. اگر معلم خواهان آن است که کارآیی و موفقیت بیشتری در تدریس داشته باشد، باید ضمن مهارت و تسلط بر محتوای درسی به نکات ظریف و حساس روانشناسی (یادگیری و تربیتی) به طور دقیق توجه کند.

کاربرد روانشناسی در آموزش

از آنجا که فراگیرندگان در هر یک از دوره‌های آموزشی، نیازهای ویژه‌ای دارند، بنابراین آشنایی معلمان با خصوصیات رشد و نیازهای فراگیرندگان در هر یک از دوره‌های تحصیلی، می‌توانند در پیشرفت تحصیلی و تکامل شخصیت ‌آن ها بسیار موثر باشد. برای تحقق چنین امری معلم باید از کاربرد روانشناسی تربیتی در آموزش آگاه بوده و به راحتی بتواند اصول و قواعد آن را در کلاس اجرا کند.

این گزارش به مهمترین کاربردهای روانشناسی تربیتی در آموزش اشاره می‌کند. معلم قبل از شروع به تدریس باید از آمادگی شاگردان خود برای یادگیری آگاهی کامل داشته باشد از این رو پیوسته باید تلاش کند با تحقیق و کنجکاوی اطلاعات لازم را در این زمینه به دست آورد.

یکی از نظریه‌های بسیار مفید در این مورد، نظریه انگیزه «مازلو» است که این امکان را به معلم می‌دهد که از وضع نیازهای اولیه شاگردان خود اطلاع داشته باشد و نسبت به رفع آن ها اقدام‌های لازم را انجام دهد. کاربردهای نظریه انگیزش مازلو در تدریس بسیار امیدوارکننده است. یکی از کاربردهای کاملاً عملی این است که معلم باید تمامی توان خود را به کار گیرد تا مطمئن شود که نیازهای فروتر دانش آموزان ارضاء شده است تا بدین تربیت احتمال پرداختن آن ها به نیازهای عالیتر بیشتر شود.

   


اداره کلاس

از نیازهای اولیه شاگردان آن است که از لحاظ بدنی دارای وضع مناسبی باشد، احساس امنیت و احترام کند و اطمینان یابد که مورد توجه و علاقه دیگران است. از آنجا که توجه به نیازهای جسمانی و فیزیولوژیک دانش‌آموزان هنگام یادگیری بسیار مهم است، معلم باید به وضع بدنی آن ها رسیدگی کند و توجه داشته باشد که ممکن است دانش آموزان گرسنه یا تشنه باشند.

از این رو باید به آن ها فرصت داده شود تا بتوانند به رفع نیازهای خود بپردازند و محیط کلاس را طوری ترتیب دهد که شاگردان از لحاظ جسمانی و روانی آسایش و آرامش داشته باشند و مهم تر از همه به این نکته پی ببرند که معلم به آن ها علاقه‌مند و خواهان موفقیت آنان است. اگر نیازهای پایین‌تر دانش‌آموزان به خوبی برطرف شود، آن ها آمادگی بیشتر و بهتری برای یادگیری پیدا خواهند کرد.

 

اگر دانش‌آموزان شما از لحاظ بدنی در وضع مناسبی باشند، احساس امنیت، راحتی، تعلق و احترام کنند، احتمالاً آماده‌‌تر خواهند بود. در کلاس شما در جستوی ارضای نیاز به دانستن و فهمیدن باشند. معلم نسبت به آنچه در کلاس درسش رخ می‌دهد، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. بنابراین هر چه بیشتر بتواند به رفع نیازهای دانش‌آموزان خود بپردازد، آن ها آمادگی بیشتری برای نیل به سطوح عالیتر رشد پیدا خواهند کرد.

 

اما معلم نمی‌تواند موقعیتی را فراهم کند تا تمامی شاگردان به سطح عالی ترین نیازهای رشد برسند، چون هر چه بخواهد در این زمینه تلاش کند، باز هم ممکن است دانش‌آموزی به دلیل آنکه مورد توجه والدین و یا دوستانش قرار نگرفته، نسبت به یادگیری و آموزش علاقه‌ای از خود نشان ندهد. حتی اگر تمامی تلاش خود را در ارضای نیازهای فروتر سلسله مراتب مازلو به کار گیرید، ولی باز هم واضح است که احتمال اینکه بتوانید موقعیتی را فراهم کنید تا تمامی دانش‌آموزان شما همیشه در سطوح عالی ترین نیازها عمل کنند، بسیار کم است.

 

به عنوان مثال کودکی که احساس می‌کند والدینش او را دوست ندارند و یا همسالانش او را نمی‌پذیرند، ممکن است به کوشش‌های شما واکنش مناسب نشان ندهد. اگر نیاز او به دوست داشتن، تعلق و احترام ارضاء نشده باشد، احتمال اینکه حال و حوصله یادگیری داشته باشد، کم است/ فقط در شرایط تقریباً ایده‌آل است که نیازهای عالی پدیدار می‌شود.

 

تربیت اثربخش در مدرسه (4)

دانش‌آموزان باید از لحاظ نشستن در کلاس راحت باشند و فضای مناسب برای کار و آزمایش داشته باشند. نحوه قرار گرفتن صندلی‌ها باید طوری باشد که موجب حواس‌پرتی آن ها نشود. محیط فیزیکی کلاس و جو حاکم بر آن به گونه‌ای نباشد که دانش‌آموزان به‌طور مدام منتظر فرار و گریز از مدرسه باشند.

دانش‌آموزان با تفاوت‌های فردی قابل ملاحظه‌ای وارد مدرسه می‌شوند، این وظیفه معلم است این تفاوت‌ها را شناسایی کند و تدریس خود را به فراخور استعداد و توانایی آن ها ارایه دهد. تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان یکی از مهم ترین مسائل در کلاس درس است که معلم باید توجه خاصی به آن داشته باشد و فرآیند یاددهی ـ یادگیری کلاس را طوری تنظیم کند تا تمامی دانش‌آموزان به تناسب آمادگی ذهنی خود بتوانند از آن استفاده کنند.

 

عده‌ای از دانش‌آموزان به دلایل مختلف با اضطراب و ناراحتی وارد کلاس می‌شوند، معلم باید تمامی تلاش خود را به کار گیرد تا اضطراب و نگرانی آن ها را به حداقل برساند و زمینه مثبت‌اندیشی و خلاقیت را برای آنان فراهم کند. دانش‌آموزانی هم در کلاس پیدا می‌شوند که نه فقط هیچ‌گونه اضطرابی ندارند، بلکه از تجارب یادگیری خوبی نیز برخوردار هستند که باید مورد تشویق قرار گیرند.

معلم می‌تواند از این گونه تجارب در جهت یادگیری بهتر و آسان تر تمامی دانش‌آموزان استفاده کند. یکی دیگر از عواملی که در یادگیری شاگردان نقش اساسی دارد، ایجاد انگیزه در آن ها است و معلم نباید از عامل انگیزه در تحریک دانش‌آموزان غفلت می‌کند. انگیزه، دانش‌آموز را به سمت یادگیری سوق می‌دهد، علاقه و عشق او را برمی‌انگیزاند و به فعالیت‌ها و تلاش‌های او شکل و جهت می‌بخشد.

 

 انگیزه به دو صورت است:

درونی و بیرونی.

معلم باید سعی کند انگیزه درونی شاگردان را افزایش دهد و انگیزه بیرونی آن ها را به حداقل برساند. البته معلم نمی‌تواند همیشه دانش‌آموزان را در بالاترین درجه انگیزش، به یادگیری وادارد ولی باید بکوشد در حد امکان از شکست‌های درسی آنان جلوگیری کند تا دانش‌آموزان به یادگیری و انجام تکالیف درسی بیشتر علاقه‌مند شوند.

 

کاربرد روانشناسی در آموزش

 

یکی از روش‌های مۆثر در ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان، تشویق لفظی است که به ویژه در کودکان خردسال کاربرد بیشتری دارد. وقتی دانش‌آموزان بر مفهوم و مطلبی تسلط پیدا می‌کنند و یا در زمینه‌های گوناگون اطلاعاتی را به‌دست می‌آورند، باید مورد تقدیر و تشویق معلم قرار گیرند. زیرا این کار باعث می‌شود علاقه و انگیزه آن ها نسبت به یادگیری بیشتر شود.

 

یافته‌های پژوهشی تأیید می‌کنند معلم می‌تواند تحسین و تشویق را به عنوان یک عامل مثبت به کار گیرد و موجب پیشرفت‌های ‌آموزشی شاگردان شود. همچنین معلمانی که با دقت و دلسوزی به کار آموزشی می‌پردازند، بازده شاگردانشان خیلی بهتر از آن هایی است که توجه و احساس مسئولیت نمی‌کنند.

معمولاً دانش‌آموزان دارای علایقی هستند که معلم باید نسبت به علایق آن ها توجه کافی کرده و با مهیا کردن زمینه‌های مناسب، شاگردان را به سوی یادگیری‌های جدید سوق دهد و به خصوص انگیزه و شوق آن ها را در آموختنی‌هایی که بسیار مفید و ارزشمند بوده ولی ظاهراً جاذبه‌ای ندارند، جلب کند.

معلم باید در مورد اثرات پاداش دقت و توجه لازم را داشته باشد و با ایجاد موقعیت‌های تحریک‌کننده و استفاده از عوامل متفاوت و انگیزه‌های متعدد، دانش‌آموزان را به سوی یادگیری هدایت کند. اما اگر معلم بخواهد پیوسته به یک نوع تقویت در یادگیری توجه کند و یا بیش از حد آن را به کار گیرد، ممکن است دانش‌آموزان از پاسخ دادن به آن امتناع ورزند.

 

معلم و پرورش

معلم باید از معایب و مضرات رقابت بیش از حد آگاه باشد و با درنظر گرفتن آثار مخرب آن، از ایجاد چنین رقابتی در میان دانش‌آموزان خودداری و تلاش کند زمینه همکاری دانش‌آموزان را فراهم سازد، که این همکاری می‌تواند از طریق شوراهای مختلف صورت گیرد. دانش‌آموزان نیاز دارند در زمینه‌های گوناگون پیشرفت کنند و از این طریق امیال و نیازهای خود را برطرف کنند. برای پیشرفت بهتر آموزش و پرورش و جلب همکاری شاگردان، معلم بیش از همه وظیفه دارد نگرش‌های علمی، اجتماعی و اخلاقی مطلوب را در شاگردان به وجود آورد.

 معلم باید آگاه باشد، که مقایسه کردن دانش‌آموزان با یکدیگر از لحاظ تربیتی چندان مناسب نیست و نباید این کار را انجام دهد، بلکه باید سعی کند دانش‌آموزان را در جهت نیل به هدف‌های فردی یاری رساند.

جو کلاس هم باید طوری باشد که که دانش‌آموزان بدانند چه وظیفه‌ای دارند و چه انتظارهایی را باید برآورده کنند. دانش‌آموز نباید در کلاس دچار نگرانی و تشویش شود. همچنین اعمال و رفتار معلم در کلاس درس، نباید بیش از حد تهدیدکننده و ملال‌آور باشد. اجبار کردن دانش‌آموزان برای شرکت در یادگیری جایز نیست، بلکه باید موقعیت‌های یادگیری و آموزش‌های کلاسی به گونه‌ای تنظیم شود که دانش‌آموزان با آمادگی و رغبت کامل در فرآیند یاددهی ـ یادگیری شرکت کنند. این کار باعث می‌شود آن ها به نوآوری و خلاقیت گرایش بیشتری پیدا کنند.

معلم باید اهمیت و ارزش‌های یادگیری را به دانش‌آموزان یادآوری کند و با ارایه مثال‌هایی به آن ها نشان دهد آموختن و یادگیری در چه مواقعی می‌تواند به کمک آن ها بیاید. معلم باید در محیط کلاس به اندازه کافی بلند و رسا صحبت کند تا تمامی شاگردان بتوانند صدای او را به خوبی بشنوند. آرام صحبت کردن معلم در کلاس باعث می‌شود بسیاری از دانش‌آموزان از یادگیری و آموختن باز بمانند.

چه روشی در مواجهه با دانش آموز بهتر است؟

همچنین معلم نه فقط باید به دانش‌آموزان اجازه پرسیدن را بدهد، بلکه باید پرسش‌کنندگان را نیز مورد تشویق قرار دهد تا از این طریق بتواند سایر شاگردان را هم به سۆال کردن و جستجو و تحقیق وادار کند. وقتی دانش‌آموز سوالی را در کلاس مطرح می‌کند، معلم باید با گشاده‌رویی، سعه صدر و با میل و علاقه به سۆال او پاسخ دهد. پاسخ معلم هرگز نباید حالت تمسخر، توهین و خصومت داشته باشد یا احیاناً به سۆال دانش‌آموز بی‌اعتنایی کند و آن را نادیده و نشنیده بگیرد.

 

معلم نباید اجازه دهد که دانش‌آموزان برای مدت طولانی در کلاس بیکار و غیرفعال باشند بلکه باید پیوسته فضای کلاس را برای یادگیری و کسب علم و آگاهی آماده و فعال نگهدارد. معلم باید به امیال و علایق دانش‌آموزان توجه کند و به آن ها اجازه دهد که به انجام فعالیت‌های مورد علاقه خود بپردازند تا از این طریق تشویق شوند.

از تجارب یکدیگر برای یادگیری بهتر استفاده کنند. این کار ضمن افزایش اعتماد به نفس دانش‌آموزان، حس کنجکاوی و جستجوگری آن ها را برانگیخته خواهد کرد. نظم و انضباط یکی از مسائل اصلی در کلاس درس است، که بدون حاکمیت آن در کلاس، عملاً معلم قادر به انجام هیچ کاری نیست. معلم نباید فقط به برقراری نظم در کلاس فکر کند، بلکه باید نظم بخشیدن به کلاس درس را پیش‌نیاز تدریس خود بداند و همیشه پس از حاکم شدن آرامش در کلاس، کار تدریس را آغاز کند. البته معلمانی که خود رفتار متعادل و مناسبی در کلاس درس ندارند، نباید توقع رفتار مطلوب و شایسته از دانش‌آموزان خود داشته باشند.

 آنچه بیشتر در کلاس درس مورد توجه شاگردان است، صداقت و قاطعیت معلمان در گفتار و عمل است. معلمان در درجه نخست خودشان باید در کلاس درس اعمال و رفتار شایسته‌ای داشته باشند و به گفته‌های خود جامه عمل بپوشانند تا بتوانند الگوی مناسبی برای شاگردان خود باشند.

اگر میان گفتار و عمل معلم تضاد وجود داشته باشد، ممکن است در رشد عاطفی و روانی شاگردان تاثیر منفی بگذارد. نخستین دقایق جلسه اول هر کلاسی از نظر رعایت نظم و انضباط بسیار مهم و اساسی است زیرا دانش‌آموزان در همان دقایق اولیه به ارزیابی معلم خود می‌پردازند.

اگر معلمی بخواهد در لحظات ابتدایی شروع کلاس، هراسان و مضطرب باشد و سراسیمه و بدون اعتماد به نفس عمل کند، به احتمال زیاد در مراحل بعدی تدریس و در طول سال تحصیلی با مشکلات جدی در زمینه اداره کلاس و نظم و انضباط دانش‌آموزان مواجه خواهد شد. معلم در جلسات نخست هنگامی که وارد کلاس شد،‌ نباید بلافاصله شروع به صحبت و تدریس کند زیرا ممکن است آنچنان سرگرم تدریس و گفت‌وگو شود که متوجه حرکات و واکنش‌های خوب یا بد دانش‌آموزان نشود و حتی برخی از عکس‌العمل‌های خوب آن ها را تهدیدی علیه خود تلقی کند.

از این رو بهتر است در نخستین جلسه کلاس از دانش‌آموزان بخواهد به نوبت خود را معرفی کنند و بدین طریق معلم فرصت پیدا خواهد کرد که به شناسایی فرد فرد آن ها بپردازد. این کار علاوه بر آشنایی با اسامی شاگردان به معلم مجال و اعتماد به نفس بیشتری برای تدریس می‌دهد.

معلم می‌تواند برای جلوگیری از بی‌نظمی در کلاس و مواجه نشدن با مشکلات انضباطی، در نخستین جلسه درس، قوانین و مقررات مورد نظر خود را که در کلاس اجرا خواهد کرد برای اطلاع دانش‌آموزان، به صورت فهرستی اعلام و یا روی تابلو کلاس یادداشت کند.

البته ممکن است برخی از دانش‌آموزان، این قوانین را نوعی مبارزه طلبی از سوی معلم تلقی کنند و در صدد مقابله با آن برآیند که در این صورت معلم می‌تواند از آن ها بخواهد قوانین و مقررات مورد نظر خود را همراه با دلایل منطقی برای اداره کلاس مطرح کنند تا معلم و شاگردان بتوانند به صورت توافقی، قوانین و مقررات لازم را برای نظم بخشیدن به کلاس را تهیه کنند و همگی ملزم به رعایت آن باشند. اگر معلم از قبل آمادگی لازم را برای اداره کردن کلاس و تدریس داشته باشد، از بسیاری از بی‌انضباطی‌ها، مشکلات اداره کلاس و فشارهای روانی و عصبی ناشی از آن جلوگیری خواهد شد.

 

خلاقیت

معمولاً برخی از مسایل مربوط به کنترل کلاس به طور غیرمنتظره و ناگهانی روی می‌دهند و نیاز به راه‌حل‌های فوری و سریع دارند و اگر معلم در این زمینه از تجارب لازم و کافی برخوردار نباشد، به طور یقین واکنش‌های او در برخورد با بی‌نظمی و آشوب‌های کلاس، بی‌اثر خواهد بود.

بنابراین معلمان باید با استفاده از تجارب همکاران خود و مطالعات لازم در زمینه روانشناسی و علوم تربیتی، شیوه‌ها و راهکارهای برخورد با بی‌نظمی‌های دانش‌آموزان در کلاس را از قبل طراحی کنند تا با اجرای آن نظم و آرامش بیشتری به کلاس ببخشند.

به طور قطع برخی از رفتارها، اعمال ناشایست و شرارت دانش‌آموزان از آنجا ناشی می‌شود که آن ها نمی‌دانند در مقابل مشکلات چه باید بکنند، از اموری که باید انجام دهند و از وظایف خود آگاهی لازم را ندارند و یا اینکه در انجام تکالیف خود عاجز و ناتوان هستند. از این رو معلم باید با ارایه اطلاعات مناسب، آن ها را در جهت رفع موانع و مشکلات راهنمایی کند و توانایی‌هایشان را در انجام وظایف و تکالیف خود افزایش دهد.همچنین بدرفتاری برخی از دانش‌آموزان، صرفاً به خاطر جلب توجه دیگران است. شاگردانی که از لحاظ درسی، اجتماعی و اخلاقی با مشکلاتی مواجه هستند، سعی می‌کنند به اشکال دیگری مانند تبدیل شدن به مایه آزار در کلاس، در جستجوی شناخته شدن و یا کسب وجه اجتماعی باشند. در چنین مواقعی معلم می‌تواند با استفاده از اهرم‌های قانونی، چنین رفتارهایی را به حداقل برساند و یا اینکه پیشرفت‌ها و فعالیت‌های دانش‌آموز خاطی را بزرگ جلوه دهد و با تشویق و توجه بیشتر در او انگیزه مثبت ایجاد کند و با تایید توانایی‌هایش، زمینه تغییر رفتار را در او فراهم کند.

 

معلم باید با اعمالش نشان دهد در کلاس درس از دانش‌آموز خاطی انتظار رفتاری مناسب دارد زیرا چنین وانمودی تا حدود بسیار زیادی باعث می‌شود دانش‌آموز خطاکار بتواند رفتار ناشایست خود را جبران کند. معلم می‌تواند دانش‌آموزانی را که در طول یک ساعت کلاس به بازی مشغول بوده و تکلیف خود را انجام نداده‌اند، در کلاس نگه دارد و آن ها را مجبور کند به امور درسی خود بپردازد.

هرگاه معلم ببیند بارها از کلاس خواسته است سکوت را رعایت کنند ولی دانش‌آموزان همچنان به سروصدای خود ادامه داده‌اند، می‌تواند با سخت‌گیری زیاد، چند روزی سکوت را در کلاس درس حاکم کند و سپس به شاگردان بگوید در صورتی می‌تواند مجدداً امتیاز قبلی را به کلاس بدهد که تمامی آن ها نظم و آرامش را به خوبی در کلاس رعایت کنند.

 

وقتی که یک دانش‌آموز در کلاس بیش از حد معمول صحبت می‌کند، معلم می‌تواند از او بخواهد، تا مطلبی درباره حرف زدن زیاد در کلاس و اذیت شدن بچه‌ها بنویسد زیرا ممکن است آن دانش‌آموز تاکنون به این موضوع فکر نکرده باشد و این کار باعث می‌شود او به اشتباه خود پی ببرد. تهدید کردن برای حل اختلاف‌ میان دو دانش‌آموز که دعوایی را شروع کرده‌اند، راه‌حل مناسبی نیست زیرا امکان دارد عمل تهدید به ضرر و ناکامی معلم منجر شود. بنابراین حل اختلاف‌های دانش‌آموزان در خلوت راه‌حل مطمئن‌تری خواهد بود.

 

خلاقیت

معلم باید سعی کند روش‌های تنبیهی را بلافاصله پس از مشاهده عمل خلاف از سوی دانش‌آموز به کار گیرد تا دانش‌آموز خاطی به ارتباط میان عمل خود و نتیجه آن پی ببرد. معلم نباید برخورد خود را با دانش‌آموز خطاکار به تعویق بیندازد و یا تهدیدات مبهمی را که امکان عملی کردن آن ها در آینده وجود ندارد، مطرح کند زیرا تا آن زمان دانش‌آموز خاطی اشتباه و عمل خلاف خود را به کلی از یاد می‌برد و اِ عمال تنبیه موجب احساس تنفر و تهدید در او می‌شود و ممکن است کینه‌توزی و دشمنی با معلم را در او افزایش دهد.

معلم باید در مورد نظم و کنترل دانش‌آموزان در کلاس، قاطع و با ثبات باشد. سخت‌گیری دریک روز و نرمش و سهل‌انگاری در روز دیگر و یا برخورد دوگانه با دانش‌آموزان، سبب می‌شود که آن ها اعمال و رفتاری را انجام دهند که موجب به هم خوردن نظم و آرامش کلاش شود. معلم می‌تواند مجموعه‌ای از قوانین و مقررات را تعیین و با اجرا در آوردن آن ها ثبات و قاطعیت خود را در کلاس نشان دهد و این امر باعث صرفه‌جویی در وقت و کاهش بی‌نظمی و مشکلات انضباطی در کلاس خواهد شد.

 

همچنین تنبیه معلم باید با رفتار دانش‌آموز، تناسب داشته باشد. اگر دانش‌آموز برای هرگونه خلافی که مرتکب شده همیشه به یک شکل ثابت مجازات شود، به‌تدریج به آن عادت می‌کند و از آن پس سعی خواهد کرد کار خلاف خود را به مقدار بیشتری افزایش دهد.

از این‌رو معلم برای جلوگیری و یا کاهش بدرفتاری و عمل خلاف دانش‌آموز، باید به متناسب بودن جُرم و تنبیه توجه دقیق داشته باشد. علاوه بر این معلم باید در کلاس درس بر حسن عدالت‌جویی تکیه کرده و آنرا در میان شاگردان نیز گسترش دهد به‌طوری که آن ها بتوانند از نتیجه اعمال خود به‌طور دقیق اطلاع یابند.

 

معلم باید بتواند ارتباط میان اعمال و نتایج حاصل از آن را به‌خوبی برای دانش‌آموزان توضیح دهد و سپس با قاطعیت آن را در کلاس اجرا کند. اگر این روش تنبیهی با دقت زیاد به کار گرفته شود و استفاده از آن در کلاس محدود باشد، یکی از شیوه‌های بسیار مۆثر در ایجاد نظم و انضباط در کلاس خواهد بود.

گاهی اوقات معلم مجبور است از دانش‌آموزی انتقاد کند که در صورت امکان بهتر است این کار را پنهانی و دور از چشم سایر دانش‌آموزان انجام دهد. اما گاهی هم انتقاد در جمع ضرورت پیدا می‌کند که البته این کار یک حُسن نیز دارد و آن این است که باعث عبرت بقیه شاگردان نیز خواهد شد.

اما معلم باید مراقب باشد انتقادش به توهین و تمسخر شاگردان منجر نشود زیرا تحقیر دانش‌آموز باعث تنفر و بیزاری او از مدرسه می‌شود و یا او را به انزواطلبی سوق می‌دهد. برای ارزشیابی، معلم باید از آزمون‌هایی استفاده کند که ضمن تشخیص ضعف‌های دانش‌آموزان، آن ها را با هم مقایسه نکند و از طرفی با ایجاد انگیزه و زمینه‌های مناسب، دانش‌آموزان ضعیف را آماده کند که در کلاس‌های جبرانی شرکت کنند و به تقویت بنیه علمی خود بپردازند.

 

آیا دانش آموز شما خرچنگ قورباغه می نویسد؟

معلم باید اطلاعات دقیقی از عملکرد یادگیری در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد تا آن ها از حدود و میزان فعالیتشان در کلاس آگاهی داشته باشند و راحت‌تر بتوانند به اهداف درسی دست پیدا کنند. به‌طور یقین در هر کلاسی تعدادی از دانش‌آموزان از کارایی لازم برخوردار نیستند و ممکن است به برخی از پرسش‌های کلاسی ، پاسخ درست ندهند.

 

اما وقتی که معلم پاسخ‌های غلط دانش‌آموزی را به او گوشزد می‌کند و به پاسخ‌های درست او توجهی ندارد، ممکن است هرگز فرصت تجربه موفقیت را به او ندهد. معلم باید آگاه باشد که دانش‌آموز از شکست، چیزی جز ناکامی به دست نمی‌آورد. دانش‌آموزانی نیز هستند که هنوز اعتماد به نفس لازم را برای یادگیری به‌دست نیاورده‌ند. بنابراین معلم باید فرایند یاددهی ـ یادگیری را چنان تنظیم کند که تمامی دانش‌آموزان بتوانند به سطح قابل قبولی از تجارب یادگیری و موفقیت برسند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد